عمارت موسی‌خانی  نمونه بارز معماری سنتی و معرف هنر، ذوق و توانایی معمار  ایرانی است. بنای عمارت موسی‌خانی با معماری بی‌نظیر و تزیینات منحصر به‌فردش که به صورت تزیینات سیم و سکه در بخش‌های مختلف نمای ساختمان اجرا شده‌اند، را می‌توان یکی از زیباترین بناهای ایرانی دانست، از مهم‌ترین تزیینات اجرا شده در این بنا می‌توان به نقوش حیوانی کبوتر، نقوش گیاهی سرو، گل و بوته و نقوش هندسی شمشه و قاب‌بندی اشاره کرد.

به گزارش سپتا، در دوران سنتي هنرمند مسلمان دست به آفرينش فضايي مي‌­زد كه با روح و جان او سازگاري داشت   وبا بهره­‌گيري از هويّت ديني- ايماني كه محدود به زمان و مكـان خاصـي نبـود، فضـايي را خلـق مي­‌كرد كه بازتاب انديشه‌­هاي ديني خـويش بـود و نيازهـاي درونـي افـرادي كـه در آنجـا زنـدگي مي­‌كردند، برای معمار حائز اهمیت بود.

بنای تاریخی دارای دو جنبه كالبدي و مفهـومي اسـت. بعـد كالبدي يك سرپناه است و بايد نيازهاي اوليه انسان را در سايه دين برآورده سازد و بعد مفهـومي هنگامي است كه نياز  انسان فراتر از يك سـرپناه است  و بـه ­عنوان مكـاني كـه در راه رسـيدن بـه فطرت پاك دروني به او كمك كند، مطرح مي‌شود؛ به عبـارت ديگـر ديـن رفتـار انسـان را بـر اسـاس نيازهاي فيزيكي و فطري او تحت­ تأثير قرار مي‌­دهد و بر جسم و روح بنا هـم تأثيرگـذار است. لذا اين بنای تاریخی در كالبد و مفهوم و محتوا داراي ويژگي‌هاي هماهنگ بـا خواسته‌های فطـري انسان است تا بتواند او را به آرامش قلبي برساند كه اين ويژگي‌­هاي فطري براي انسان مسلمان، همـان اصول و ابعاد مطرح در دين اسلام است.

بنای سنتی همواره بر اساس عقايد مذهبي ساكنين آن خلق مي­‌شد و معمـار سـنتي تـا حـد امكـان بـه اصول، قواعد و روش­‌هاي احداث بنای سنتی در آيات و احاديث توجه داشت  لذا اثري كـه خلـق مـي­‌كـرد بـر مبناي آن الگوها شكل مي‌گرفت و همواره روح ديني در بنای تاریخی جريان مي‌­يافت.

تبلور هنر در عمارت تاریخی موسیخانی

انسانی با  ورود  به بنای تاریخی موجوديتي متفاوت از بيرون روبـ­رو مي‌­شـود به نوعی می‌توان گفت  که این گذر یک سيري از  كثرت به وحدت  است . هرفضـاي داخلي خلوتگاه و محل توجه به باطن و هرفضاي خارجي جلوه‌­گاه و مكان توجه به ظاهر اسـت. در اينجاست كه سير و سلوكي از ظاهر به باطن انجام مي­‌شود و بنای تاریخی، رنگ معنويت به خـود مي‌‌گيرد. 

در  اماکن تاریخی سمبل‌­ها و نمادها بهانه ایسست تا سايه‌­اي از حقيقت، متعالي  شود ؛ هـر سـمبلي حقيقتي ماورايي در درون دارد. در مقام ديداريست كه از مرتبه خويش نزول كرده تـا بيـان معـاني را متعالي كند. معمار سنتي در هنر آفريني خود در پي شناخت خداسـت و بـه عبـارت ديگـر هنـر عبارت است از كوشش انسان براي برخوردار شدن از آنچه كه بايد باشد، اما نيست. بنابراين انسـان كه خودش را تنها مي‌­يابد، به ­وسيله هنر است كه مي­‌خواهد بر  اين زمين و آسمان و يا اشـيايي كـه با او متجانس نيستند، رنگ آشنايي و تفاهم بزند، تا آن را درك كند. بنـابراين يـك كـار هنـر ايـن است كه بعد از اينكه انسان با آگاهي انساني، بيشتر از طبيعت گريز  كـرد و طبيعـت را بـا خـودش بيگانه ديد و خودش را در طبيعت غريب يافت، به كمكش مي‌­آيد تا احسـاس غربـت  از  وجودش کاسته شود.

معمـار سـنتي خـود را عـدم و آيينـه حق‌­تعـالي مي­‌بيند؛ او حتي از مجردترين عناصر مادي كه مي‌­توانند عالي‌­­ترين مضامين روحي و معنـوي را بـه بيننده القا کنند در تزيين فضاي داخلي بنا استفاده مي­‌كند. بنـابراين بـا اسـتفاده از خطـوط و اشكال و نقوش هندسي انتزاعي در سـطوح و احجـام بنـا، بـدون اشـغال فضـا از سـنگيني عناصـر معماري مي­‌كاهد و فضايي سيال و سبك و نامتناهي مي­آفريند كه به حقايق ملكـوتي دلالـت دارد.

در عمارت تاریخی موسی‌­خانی يك نماي اصلي وجود دارد. اين نما علاوه بر متقارن بـودن در مركـز ، خـود نيز داراي وضعيتي متفاوت است كه جنبه هنري آن را تشديد مي­‌كند. وسط نماي عمارت بـا ارتفـاع زياد در ایوان، تغيير در حجم و شكل، مجوف بودن و فرورفتگي خود را به نمايش مي­‌گـذارد.

 بعد از نماي اصلي نماي روب­روي پراهمیت‌ترین نمای حیاط بیرونی است. و نماهاي ديگـر خانه اصولاً داراي ارتفاعي كمتر نسبت بـه نمـاي اصـلي، عناصـري يكنواخـت، تزئينـات سـاده‌­تر و مركزيت ضعيف‌تر  است . تمامي اين راهكارهاي طراحي در عمارت موسی‌­خانی، آن را به تجلي گـاهي براي ظهور هرچه آن را به عروج مي‌­رساند، تبديل مي‌­سازد و هريك از اجـزاء، مظـاهري از آيـه­‌هاي حق‌­تعالي مي‌­شوند و نمايشگر توحيد و مراتب قرب به حق مي­‌شوند.

تبلور اخلاق در عمارت تاریخی موسی­‌خانی

 در عمارت تاریخی موسی­‌خانی توجه به مسائل اخلاقي از نكات قابل توجـه بـوده و مسـائلي همچـون نـوآوري، رفتارهاي انساني، مسئوليت اجتماعي معماري، توجه بـه زمينـه طراحـي، توجـه بـه بـوم، فـناوري و خلاقيت هنري، اقتصاد، قدرت و خودمختاري معمـار، مـورد تاکید واقع شده است تـا از حيطـه مشـخص شـده اخلاقيات در جامعه خارج نشود. در زمينـه نـوآوري، تمـامي تـلاش بـر ايـن بـوده تـا هويّـت دينـي و ارزش‌هاي فطري آدمي در عمارت تداوم يابد. در حقيقـت معمـاري ايـران از ديربـاز داراي چنـد اصـل اخلاقي مطابق با اصول اسلام بود كه به خوبي در بناهای تاریخی نمايان بوده  اين اصـول از ديـدگاه استاد پيرنيا شامل مردم­‌واري، پرهيز از بيهودگي، نيارش، خودبسـندگي و درون گرايـي بودنـد.

مـردم­‌واري  در عمارت تاریخی موسی‌­خانی رعايت تناسبات ميان اندام­‌هاي بنا با اندام‌­هاي انسان و توجه به نيازهاي او در بنا اسـت. در ساخت عمارت تلاش شده تا از اسراف پرهيز شـود. نيارش و پيمون براي استحكام، شناخت كميت و كيفيـت نيـروي مصـالح عمارت، شـيوه‌­هاي بهينه ساخت و حفاظت از جان ساكنين عمارت تاریخی به كار رفته­ است. در مـورد خودبسـندگي در عمارت موسی­‌خانی  از مصالح بوم آورد (خشت،آجر، چوب) استفاده شده است. اين كار باعـث شـده تا بنا با طبيعت پيرامون خود هماهنگ‌­تر و سازوارتر  باشد.

در سـاماندهي انـدام‌هاي گوناگون ساختمان و به ويژه بناهای تاریخی، باورهاي مردم بسيار كارساز بوده است. يكـي از باورهـاي مردم ايران ارزش نهادن به زندگي شخصي و حرمت آن و نيز عزت نفس ايرانيان بوده كه ايـن امـر بـه گونه‌­اي عمارت تاریخی موسی­‌خانی که شباهت بسیار به الگوی خانه‌های تاریخی ایران را دارد را درونگـرا سـاخته اسـت . هرچنـد ضرورت­‌هاي اقليمي نيز در درونگرايي عمارت بي تأثير نبوده است . از طرفي در ساخت این عمارت تاریخی از ارزش‌ها هـويّتي و اخلاقـي، باورها و فرهنگ مشترك و معماری بومی منطقه شهر بابک پيـروي شده است.

كمبـود امكانـات تكنولـوژيكي در برابـر مسائل اقليمي و سازه­اي، استفاده از مصالح بومي،همـاهنگي و شـباهت باورهـاي اعتقـادي وهويّـت دينـي مشترك ميان مردم از عواملي است كه سبب به وجود آمدن نوع خاصي از الگوي ساخت در شهرستان شهربابک در گذشته شده است. بنابراین  الگوي تثبيت شده بنای تاریخی موسی­‌خانی در طول سـال‌ها بـر اسـاس هويّـت و باورهـاي اعتقـادي و زندگي خود مردم به وجود آمده و تغييرات نگرشی آنها در گذر زمان بسيار ناچيز بود.

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!